پرهیز کن ای زاهد اگر "اهل یقینی"...

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

روزهای پایانی سال.

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۸ ب.ظ
هفته پر کاری بود از نشست خبری با وزیر علوم و کارهای خبری سایت تا تمام ریز کارهای نشریه.
اما با تمام بالا بودن حجم کار همه چیز به خوبی پیش رفت
حتی آنجا که با جسارت مدیر مسوولیم مطلبی را چاپ کردم
و با اعتماد به نفس منتظر عواقبش ننشستم.
ولی از کارهای خبری تحلیلی هنوز راضی نشده ام.
دگر این هفته را چنان برنامه ریخته ایم تا از نعمت وجود هم
و با هم نفسیمان روح رو به آسمانمان برای زندگی داخلی فعلا کوچکمان و  زندگی کاریمان شارژ شود که فرصت باهم زندگی کردمان در دنیا کم است.
-------- 
در این جمع و جور ها و جابجایی ها بیاد برگه ای افتادم که 5سال پیش نوشته و کشیده شده بود
آینده 4سال بعدم بود
من بدون اینکه یادم باشد همان نقطه ایستاده ام.
خدایا بایت پیدا کردن چراغ های روشن ات شکر.

خرید کالای ایرانی یک فریضه ست.

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۶ ب.ظ

اینکه وقتی کالای مشابه ایرانی موجود است آن برندی که هیچ ربطی به همین چهاردیواری ندارد را میخریم

بد جور جسورانه خیانت میکنیم.

هرچند در سبد کالای یک ایرانی فاجعه برنج هندی ست اما آنقدر باید میبودیم که فکر ما حاصلش جبری میشد

که در سبدش برنج ایرانی بود.

اصلا ما نامردهای عالمییم

رهبرا برای که سخن میگویی...



------------------

وقتی مینوشتمت بدجور پی به نامردی هایمان بردم.

گام هایی هماهنگ با انهدام تمدن خود...

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۱۵ ق.ظ

یکی از شرق شناسان میگوید:

برای انهدام یک تمدن، کافی است سه چیز را منهدم کنید.

اول) خانواده

دوم) نظام آموزشی

سوم) الگوها و اسوه ها.


برای اولین گزینه منزلت مادر به عنوان مربی کودکان را متزلزل کن تا مادر از اینکه  مربی کودکان خویش باشد خجالت بکشد.

برای دومی از منزلت معلم بکاه و در جامعه او را بی ارزش کن.

و برای سومی منزلت علما و دانشمندان را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی خویش قرار ندهد.


--------------------------------

به نظر شما ما در این زمان در کدام یکی از این گزینه ها گیر افتاده ایم.

آنقدر فکرها عوض شده است که کمتر مادری حاضر است برای فرزندش کارش را کنار بگذارد

و کمتر مادری با افتخار خودش را خانه دار، مدیر خانه ..... معرفی می کند.


فاتحه معلمان که قبل از مادر ها خوانده شده همان زمانی که حرفهای خلاف عقل را قانون کردند و با رفتارهایشان دانش آموزانی گریزان از حرفهایی که میزنند و عمل نمیکنند پرورش دادند.

از همان زمانی که شد آموزش و پروش را دست آدمهای یکجوری دادند.


و سومی انگار همین روزهاست که حتی امام خمینی هم شائبه دار کردند

انگار همین روزهاست که همانانی که دم از خدا و پیغمبر میزنند به حجاب هم اعتقادی ندارند

انگار بیش از ده سال است که خرد خرد شروع شده و حال شیبش شدت گرفته.

فشردگی

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۳۹ ب.ظ

وای الان یادم آمد ساعت10 عادل فردوسی پور کلاس داشت با دکتر

قرار بود هم برم با دکتر صحبت کنم هم یک گزارش از فردوسی پور.

اصلا هم دلم نمیخواهد

حالا این متن را پیش آن یکی دکتر میبرم تا هم حرفهایش خبر شود

هم اصل قضیه را بفهمم

این خوب است به دردم میخورد به درد دنیا و آخرتی که درد میکند.

امروز سر7صبح از خانه بیرون آمدم.

راستی نشریه هم هست...

تقوا

سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۷ ب.ظ

کمی بغض داشتم اما محکم پیام شهید مصطفی چمران را خواندم:

"می گویند تقوا از تخصص لازم تر است

آنرا می پذیرم،

اما می گویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد

بی تقواست."


و گفتم بنابر این تسلیم

الان من وقت ندارم و اگر بپذیرم...



صلاح تو دوست داشتنی است

جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ب.ظ

بوی ادکن همیشه می ماند.

انقدر سرم شلوغ است

یا شلوغ است سرم

که حتی وقت چگونه فکر کردن به این بو را ندارم.

گذاشتم خودت انتختاب کنی

که بهترین دانا بر بندگانت هستی.

آمین

حد فاصل تولد و مرگ

پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۰۵ ق.ظ

امروز امتدا سردخانه تا درب خروج بیمارستان حسی عجیب تر از ورودم داشت.

صدای اذان می آمد

اشهد ان محمدا رسول الله...

کاش هنگام به تعبیری سردترین اوجم همین جای اذان باشد

تا زبانم بند نیاید.

حس میکنم سقفش کوتاه است و من تنها سرگردان این سرما شده ام.

نیت خواندن پشت سر هم سوره های حمدم قاطی شده بود

یا شفا بود یا فاتحه...

ولی بلند میخواندم در این غروب سرد روز آخر یکی از ماههای زمستان.


راستی من در همین بیمارستان متولد شده ام...


شکرگزار تمام لحظات سلامتی بنده هایت خدای عزیز من.