تقوا
کمی بغض داشتم اما محکم پیام شهید مصطفی چمران را خواندم:
"می گویند تقوا از تخصص لازم تر است
آنرا می پذیرم،
اما می گویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد
بی تقواست."
و گفتم بنابر این تسلیم
الان من وقت ندارم و اگر بپذیرم...
کمی بغض داشتم اما محکم پیام شهید مصطفی چمران را خواندم:
"می گویند تقوا از تخصص لازم تر است
آنرا می پذیرم،
اما می گویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد
بی تقواست."
و گفتم بنابر این تسلیم
الان من وقت ندارم و اگر بپذیرم...
بوی ادکن همیشه می ماند.
انقدر سرم شلوغ است
یا شلوغ است سرم
که حتی وقت چگونه فکر کردن به این بو را ندارم.
گذاشتم خودت انتختاب کنی
که بهترین دانا بر بندگانت هستی.
آمین
امروز امتدا سردخانه تا درب خروج بیمارستان حسی عجیب تر از ورودم داشت.
صدای اذان می آمد
اشهد ان محمدا رسول الله...
کاش هنگام به تعبیری سردترین اوجم همین جای اذان باشد
تا زبانم بند نیاید.
حس میکنم سقفش کوتاه است و من تنها سرگردان این سرما شده ام.
نیت خواندن پشت سر هم سوره های حمدم قاطی شده بود
یا شفا بود یا فاتحه...
ولی بلند میخواندم در این غروب سرد روز آخر یکی از ماههای زمستان.
راستی من در همین بیمارستان متولد شده ام...
شکرگزار تمام لحظات سلامتی بنده هایت خدای عزیز من.
شاید دهه هفتاد گمان میکردیم که شهادت فقط برای دوران هشت سال دفاع مقدس و قبل از انقلاب بوده
و حال فقط میشود شهادت را آرزو کرد.
تا اینکه در همین دهه، سال 72 مرد هنر سرزمین ما به اوج آسمان ها رفت در سرزمین فکه که آثار لاله ها هنوز مانده است و مرتضی آوینی شهید دهه بعد از جنگ تحمیلی شد.
از آن روزهای جنگ خیلی سالها میگذرد و بوی شهادت در نزدیکی همان کودکان دهه شصت است.
فرزندان امامی که دوران انقلاب و جنگ در گهواره ها بودند.
آری مصطفی احمدی روشن متولد 58 بلند با خونش فریاد لبیک به امام زمانش سر داد.
آری شهادت همین حوالی ست.
همین حوالی ...
درین سرزمین خاکی چه بود که اوج مردانگی را آموختید
و به آن عمل کردید.
مرا با خود در این ایستادگی هایتان ببرید
این نشانه ها در بین جاده های راهیان نور میدرخشد.
--------------------------------
نوشته شده در3 بهمن
در این لعنت هایم به زندگی،
عاشقانه سجده های شکرم را
دوست دارم...
z.r
به نام الله ...
خیلی مظلومانست.
که تو مظلومی.
آنچنان که همسرت که باید
هم راهت
هم نفست
هم همه ی هم هایت باشد.
قاتل تو شود.
تو حتی در خانه ات هم مظلوم بودی.
خدای من برای ما اینچنین رقم نزن
که حتی هم هایمان نقشه ی خیانت در سر بپرورانند.
و مظلومیت جایی بیداد میکند که برای مظلومییت تو میگریند
ولی به دنبال مظلومین حال نیستند.
--------------------------
پی نوشت:
این همه مظلومیت...
اگر قرار بر شنیدن مصیبت معصوم است
نه اینکه فقط برای امام معصوم گریست
بلکه تاریخ را شنید و مانند کتابی پر از تکرار درس گرفت.
خدایا اینها برای امام حسن علیه السلام بود.
به امید ضریح و گنبدش
عجیب چند دستگی درونمان نمایان است...
آنچنان چند دسته شده ایم که باید قید هم را بزنیم
تا شابد یکی از ما به بهشت برسد...
خدای من چه کسی در رسنگاری تو غوطه ور میشود...
z.r